دانلود رمان نفوذی ۲

توضیحات

دانلود رمان نفوذی ۲

نفوذی یک به هم پیوستن دو قلب عاشق و اتفاقات جنجالی… دختری که گروگان گرفته شد و سرگردی که میان باند مجبور به….
اما پیوند آتشین قلب هایشان خواننده ها را به وجد آورد…

اما در نفوذی دو؛ شاهد زندگی عاشقانه ی امیر علی و دلارام هستیم… زندگی که به چالش کشیده میشه..‌.
عشقشون در معرض خطر خیانت قرار می گیره… خیانتی که دل عاشق دلارام را خون می کنه و امیر علی را زخم خورده…
فردی ناشناس که سعی بر تهمت زدن و بهم ریختن زندگیشون می کوشه..‌ امیر علی که به عشق زندگیش شک می کنه و باعث رنجاندن عشقش دلارام میشه…
فاصله ای که باعث باز شدن فرد سومی در خانه عشقشان می شود کسی که….
این میان کسی که این همه نقشه را چیده، کسی نیست جز…..

قسمتی از رمان

با نشستن هواپیما در فرودگاه مهر آباد تهران، نفس آسوده ای کشیدم و کمر بند صندلی ام را از دور کمرم باز کردم.
مکثی کردم تا مرد مسن صندلی بغل دستم بلند شود.
یا علی گویان برخاست و به زور کمر راست کرد تا از بالای میله ها چمدانش را بردارد.
سریع برخاستم و اظهار وجود کردم.
به جز این که بزرگ است و جای پدرم را دارد، گرفتن دست پیر و ناتوان امر خدا و پیغبر است.

– حاجی اجازه بدین کمکتون کنم…

دستش را از دسته ی چمدان قهوه ای رنگش کشید و دعایم کرد.
– خیر از جونیت ببینی پسرم… خدا عمرت بده…

چمدان را پایین گذاشتم و چمدان سیاه با نوارهای آبی رنگ خودم را بیرون کشیدم.
– ممنونم حاج آقا… کاری نکردم…

برای گرفتن چمدانش دستش جلو آمد.
– بده من پسرم… خدا عمری با عزت بهت بده… دعا می کنم هیچ وقت طعم ذلت و نچشی…

برای عبور کردن راحت خانمی ما بین صندلی ها ایستادم.

– حاجی من براتون تا پایین پله ها میارم…

دست داخل جیب کت طوسی رنگش برد و دستمالی سفید بیرون کشید و عرق پیشانی و دور چشمان چروکیده اش را را پاک کرد.
زیر لب با گفتن حرف هایی، جلوتر از من قدم برداشت.
– اولاد آدم ناخلف باشه… صد رحمت به غریبه… خدایا دم پیری من و می خواستی امتحان کنی… می خواستی تاوان کدوم گناهم و این طوری ازم بگیری…